پژوهش من

دموکراسی، مدرنیته و تحلیل اجتماعی

پژوهش من

دموکراسی، مدرنیته و تحلیل اجتماعی

۴- نظریه ی فرهنگی

دموکراسی

و

تجربه‌ی حقایق

 (۴)


فهرست

 


پیشگفتار

تولد دموکراسی در یونان

تجربه ی دمکراتیک ، مرحله ای گذار

نظریه کلاسیک دمکراسی

نظریه رقابتی

اسطوره ی دموکراسی

دمکراسی کثرت گرایان و نظریه ی فرهنگی

دمکراسی سوسیالیستی و دمکراسی های متعهد

دمکراسی لیبرال و جهانی شدن

دمکراسی و حوزه عمومی

دمکراسی و پدیده ی دولت - ملت

نظری پراگماتیک به مدرنیته و جامعه ی دمکراتیک

گفتمان های دولت مردم سالار

بررسی دمکراتیزه شدن عملی

گذری بر کلیات نظری دمکراسی

الگوی جهانی دمکراسی

دمکراسی دینی

بنیانهای تفاوت

تاریخ مسلمانان و مساله ی دمکراسی

برخورد امام علی (ع ) و مساله ی قدرت و اقتدار

رابطه حکومت امام (ع ) با مردم

نگاهی دوباره

اراده ی برتر

منابع


 

اسطوره ی دموکراسی

 

 

اسطوره ، را از دیدگاهی  ، می توان امری تعریف نمود غیر واقعی که بزرگترین دلیل برای قبول یا وجود آن تکرارش است . زندگی بشری سراسر اسطوره سازی ، اسطوره پردازی واسطوره پرستی است . اسطوره هایی که گاه قدرت تکرار ودر هم تنیدگی ، آنها را چنان در باور مستقر ساخته است که ازلی و غیر قابل تردید می نمایند.

اسطوره ، واقعیت را بسیار آسان می کند و با فرو کاستن هر کیفیتی به کمیت ، در مصرف هوش صرفه جویی می نماید. با تحولات صنعتی ، تغییر ظواهر زندگی و نظامهای سیاسی الزامی است اما باز اسطوره ها تداوم می یابند.

چنانکه در فصل پیش گفته شد دموکراسی زندگی خود را در پیوند با مسیحیت و در قالب اسطوره های آن باز یافت  . پرسشهای عقلانی بی پاسخ مانده به مددِ پاسخ های تکراری و در هم ریزی قالبهای مشابه ِذهنی و مقدس سازی و ترس دراندازی ، مسکوت گذاشته شدند زیرا

در عمل ، مقدمات تغییر نظام سیاسی به نظام کاراتری به نام دموکراسی فراهم شده بود .

باز بر پایه ی اساطیر کهن می توان دم از دموکراسی زد پس دموکراسی چیزی نیست که بتواند هدف باشد . دموکراسی وقتی هدف می شود ، لیننی هم پیدا خواهد شد که دیکتاتوری پرولتاریا را در قالب این هدف بریزد و با شعار دموکراسی واقعی یا دموکراسی هدایت شده ، اسطوره ای باز پردازد که روشنفکران بسیاری را در جهان بسیج نماید تا فریاد شعف سر دهند .  همان چپی که به نظر رولان بارت اسطوره ای فقیر دارد و قدرت افسانه پردازی ندارد چنین داستانی می سازد پس هوشیار باید بود که " هدف شدن "ِ روندها ، منجمد کردن آنها ست وبه اسطوره پردازی در انداختن آنها . دموکراسی آنگاه هدف می شود که در قالب انگاره ها ی نجات بخش و ایدئولوژیهای آرمانگرا در افتد یا به جهت فریب به کار رود ، همچون جنگ هایی که به بهانه ی حفاظت از دموکراسی برپا می کنند.

برخورد انتقادی همراه اندیشه ی مدرن و همگامِ اندیشه و تجربه ی دموکراتیک است و مجال تعریف اهداف و پایانهای آرمانی را بر می چیند.

نگرش مدرن به گفته ی پل ریکوور مانند سایر اندیشه ها از اسطوره جدا نیست اما تفاوت آن با اندیشه های سنتی این است که برخورد انتقادی با اسطوره ها دارد . اندیشه های سنتی حتی در نوع دینی ، چنانکه بر جای مانده اند ، گرایش اسطوره ای دارند و این را لااقل در ادعاهاو دلالتهای ثابت و جهان شمول شان می توان دید . خصلت بنیادی مفهوم اسطوره ای ، اختصاصی بودن آن است . اختصاص ِآزادی و عدالت و هزار و یک امر نیک که حد و مرز تعیین شده ای ندارند و تعاریف آنها مبهم است در قالب دموکراسی ، تنها به اسطوره شدن این واژه و محمول ذهنی اش دلالت می کند.

    

 

 

دموکراسی کثرت گرایان و نظریه ی فرهنگی

 

از نظر گاه مکتب های لیبرال که امروزه دیدگاه غالب در جهان هستند پیش فرض اساسی مردم سالاری ، عقلانیت بازیگران و گروههای سیاسی در جامعه مدنی برای پیشبرد مقاصد جمعی است که از اجماع و تجمیع منافع فردی و گروهی حاصل می گردد و همگان برای افزایش بهبودی و مطلوب تر شدن در کوشش اند.

در عمل ،کمتر  همه ی پیش نیاز های جامعه برای دموکراسی و دموکراتیک بودن بر آورده شده است . مثلا در جوامعی که نهادهای مدنی یعنی رابطان شهروندان و حکومت مستقر نگشته اند نقش حکومت محسوس تر است و دولت نمی تواند نقش بی طرف را ایفا کند بگذریم از اینکه خود جامعه ی مدنی و نقش آن در ساماندهی بی واسطه ی مردم بحثی مورد مناقشه است . امروزه با به میان کشیده شدن مسایل جهانِ بدون مرز ،  مدل های سنتی کثرت گرایان (پلورالیست ها ) ، ناگزیر به پیروی از تحولات دنیای نو شده است . آسیب پذیری جهان در قلمرو محیط زیست ، بیو تکنولوژی ، فرهنگ ، اجتماع ، اقتصاد و مانند اینها ، ضرورت همکاری ملل را معلوم ساخته است. خط مشی های داخلی کشورها تنها به محدوده ی مرزها منحصر نمی باشد بلکه در چنین شرایطی نظریه ی فرهنگی به عنوان امری انکار نا پذیر مطرح می گردد .

 از نگاه کثرت گرایان ، دموکراسی عبارت است از توزیع متوازن قدرت در جامعه ی سیاسی .  یعنی عرصه ای رقابت آمیز که از سویی گروههای سیاسی می خواهند نظر تصمیم سازان را در آن به خود معطوف کنند و از دیگر سو سیاستمداران برای کسب آزادی افزونتر عملا در تلاش اند. روابط باز و قواعد منصفانه ی بازی ، ایده آلی است که کسی مدعی ایجاد کامل آن نمی گردد اما دموکراسی با درجات مختلف آزادی ، عدالت ، حقوق بشر ( به عنوان میثاق مشترک حقوق انسانی ) ومانند اینها در جاهای مختلف دنیا  به وجود  آمده ومی آید.

نظریه ی فرهنگی ، کوششی است برای پر کردن خلا های ناشی از نادیده گرفتن ارزش ها ، هنجارها و اعتقادها در رفتار و سیاستگذاری عمومی .

از ترکیب گرایشهای سه گانه ی همیشه مطرح در دموکراسی ها یعنی : سلسله مراتب گرایی ، مساوات گرایی ، فرد گرایی و توجه به استدلالهاو توجیهات آنها در قالب فراروایت ها ی خودشان در هرجامعه مثلثی که سیاستهای جامعه در ادامه آن باید تعیین شود به دست می آید . مثلثی که حوزه ی عمومی (جامعه مدنی ) را شامل می گردد.

فضای سه وجهی گفتمانی نمادین مذکور ، محدوده ی عمل نظریه فرهنگی است و اهمیت این نظریه در به کار گیری آن توسط نظریه پردازان گفتمانی ست .

با توجه به تمام تفاوت ها و کثرت نگری ها و . . . در چند مورد از شرایط دموکراسی احتمالا توافق وجود دارد : 

انتخابات آزاد ، واگذاری مسالمت آمیز قدرت به منتخبان ( در صورت شکست در انتخابات ) ، احترام به قواعد بازی دموکراتیک به صورت قانونی و اخلاقی توسط جناحهای مختلف .  برای تحقق شرایط دموکراسی به نوعی کثرت گرایی (پلورالیزم)فرهنگی نیاز است که در آن همه گونه گروههای مختلف اجتماعی همدیگر را تحمل کنند .  حوزه ی فعالیت های دولتی نیز باید درمحدوده ی حوزه ی عمومی است ، نه خصوصی.

یادآوری این نکته ضروری است که منظور از کثرت گرایی و آزادی گروههای مختلف ، تمام عقل گرایان است.

عقل گرایانی که پوپر تعریف می کند ، به این صورت که ترجیح می دهند در اقناع طرف مقابل ناکام بمانند تا اینکه دست به اسلحه ببرند ، ارعاب کنند یا حتی ترفند های غیر اخلاقی و فریبنده و دروغین انتخاباتی به عرصه آورند .  بحث عقلانی با اهل گلوله ثمری ندارد و زیر سوال بردن خود مدارا است .  شرط وجود کثرت ، محدود شدنِ کثرت به عقلگرایان ( با این تعریف ) است. ایدئولوژیهای ناکجا آبادی  مانند اصالت ِدانش یا قدرت  ، حکومت حکیمان ، نجات بخشی یک مذهب خاص و. . . نمی توانند چیزی شبیه تساهل داشته باشند زیرا شالوده ی تفکر آنها در خدمت عمل سیاسی شان و یا اقنای طرف مقابل حتی به کمک ترساندن است ‍! عمل آنها بر نابودی تفکر و اگر ممکن نباشد بر نابودی  اندیشه ها و اندیشمندان مخالف و الحادی  استوار میگردد . گفتگو با این گروهها باعث به مسخره گرفتن گفتگو می شود.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد