پژوهش من

دموکراسی، مدرنیته و تحلیل اجتماعی

پژوهش من

دموکراسی، مدرنیته و تحلیل اجتماعی

نصیحت و افشای نصیحت

در تفسیر عمل هوشمندانه‌ی احمدی‌نژاد و پیش‌بینی فضای دو انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری

در کاری که احمدی‌نژاد انجام داد، هوشمندی بالایی وجود داشت. امروز حتی بسیاری از مخالفان احمدی‌نژاد تحت تأثیر موج‌سواری رسانه‌ای او و هوادارنش، به این نتیجه رسیده‌اند که  او به تنهایی می‌تواند موجی بسازد که اصولگرایان و اصلاح‌طلبان و دیگران را شکست دهد. چیزی که من به شدت با آن مخالف هستم و پیروزی پایگاه رأی احمدی‌نژاد و احمدی‌نژادیزم را تنها در صورت اتحاد با یکی دو نیروی دیگر (اپوزسیون، اصلاح‌طلب، معتدل، اصولگرا، بنیادگرایان)  امکان‌پذیر می‌دانم.
به هر روی
این دوره، با توجه به تقریبا غیرممکن بودن اتحاد اصولگراها بر احمدی‌نژاد، امکان رأی آوردن او خیلی پایین بود. احتمالا احمدی‌نژاد پیش از دیدار با رهبری هم چنین‌چیزی را می‌دانست و این دیدار و کسب اجازه برای حضور در رقابت انتخاباتی، نه تیر آخر که تیری در تاریکی بود. به هر حال، اگر اجازه می‌گرفت می‌آمد. عطش او برای خدمت (؟) بیش از این حرف‌هاست اما خود او هم بیشتر احتمال می‌داد که شدنی نیست.
با این حال
همین اتفاق ممکن بود سال 1400 بیفتد. ممکن بود او در آن تاریخ کسب اجازه کند و اجازه نیابد. به هر حال با وجود حمایت صریح رهبری و نظر نزدیک ایشان در سال 88، هزینه‌ای به کشور، نظام و شخص رهبری در دوره‌ی ریاست جمهوری او تحمیل شد، که نصیحت وی به عدم حضور در انتخابات، برای هر صاحب‌نظری پیش‌بینی‌پذیر بود. احمدی‌نژاد اما ایده‌ای درخشان‌تر در ذهن داشت. او این جواب «نیا» را هم مثل «بیا» لازم داشت و اگر نه دومی، لااقل اولی را به دست آورد. افشای جلسه‌ی 9 شهریور 95، یک بازی برد/برد شد برای او و رهبر انقلاب. برای احمدی‌نژاد سه برد به دست آمد:
اول این که
یک هاله‌ی اپوزسیونی هم به هاله‌ی نورش اضافه می‌شود. هاله‌ای که از یازده روز خانه‌نشینی با او بود و الان فقط باید روشن‌تر می‌شد که شد. «او از آن‌ها نیست» جمله‌ای است که هواداران بی‌طرف سیاسی او دوست دارند.«از او می‌ترسند، او رأی می‌آورد» هم پشت‌بند گزاره‌های قبلی است. 
دوم این که
«او مطیع رهبری است» هم از نامه‌ی پذیرش امر ولایت که او امروز (6مهر95) نوشت به یادگار می‌ماند برای هوادارنی که در خط ولایت هستند و بی‌طرف نیستند.
سوم این که
او به همین مقدار اکتفا نکرد. محتوای جلسه را هوادارن او علنی کردند (چنان که رهبری هم اشاره کردند). چرا؟ برای این که پرونده‌ی این موضوع همین جا بسته شود. هم در اشاره‌ی رهبری مشخص شد که احمدی‌نژاد، برادر مؤمن است (مقایسه کنید با فتنه‌گری و بی‌بصیریتی و دیگر القابی که برای بقیه‌ی رؤسای دولت پیشین بر جای مانده است) و هم بنا به شرایط خاص، در این دوره، به او نصیحت شده است و نه نهی! او هم که اطاعت ولایتمدارانه کرده است. بنابراین، بعید خواهد بود که در دوره‌ی آینده این پاسخ تکرار شود. تجربه‌ی شنیدن «نیا» را برخلاف آنچه برخی پنداشته‌ند، نه مهر خاتمه بر حیات مجاز سیاسی رئیس‌جمهور پیشین بلکه خنثی‌کردن یک میدان مین‌گذاری‌شده برای عملیات بعدی می‌توان دید.
اما
افشای این دیدار یک برد برای رهبری هم بود. او توانست در این فرصت مناسب، نظر واقعی خود را در مورد حضور احمدی‌نژاد علنی کند. پس از جریان 88، ترجیح بر این است که دیگر نظر رهبری به هیچ شکل آشکار نشود. بنابراین این فرصت مغتنم بود و این یک برد است.
دیگر این که
این داستان، امتیازی شد برای روحانی و دلگرمی غیرمستقیم به دولت وی. در شرایطی که این دولت، مهم‌ترین بحران یعنی بحران مالی و دریافت بین المللی را برطرف کرده است و بنا به مصالح مذاکراه‌ای در رویارویی دو طرف غربی و ایرانی، جایگاه رهبری اقتضا نمی‌کند که این کار دولت را دستاورد بنامد و باز هم بنا به تأیید قبلی دولت احمدی‌نژاد توسط وی، امکان بیان ترجیح دولت روحانی بر احمدی‌نژاد وجود ندارد، این افشاگری، فرصتی پدید آورد تا این ترجیح به این ترتیب بیان شود. 
از هر دوی این‌ها گذشته
پیامی به نیروهای حزب‌اللهی داده شد که بین سکوت رهبر مقابل اجرای برجام و پولشویی و موارد مشابه و انتقادهای «خسارت مطلق» نامیدن دولت روحانی، گره‌گاهی هست و آن هم ترجیح موقت دولت روحانی بر احمدی‌نژاد است یعنی فعلا نیاز داریم از آن بحران‌هایی که نظام درگیر آن بود، با اندکی میانه‌روی رد شویم. پس فعلا زمان صبر است. این پیام امکان نداشت و ندارد چنین آشکار که اینجا آوردم، توسط رهبر انقلاب بیان شود چون آن جایگاه، جایگاهی است انقلابی در ایدئولوژی جمهوری اسلامی. با این حال، این عمل، پیام میانه‌روی و مدارا در وضعیت فعلی را رساند. چنان که انتقاد همراه با مجوز ادامه در برجام و موارد مشابه نیز این پیام را رسانده بود اما وقتی گفته شد« این طور نیست که من تحت تأثیر کسی باشم. این مسایل را من خیلی بهتر می‌دانم»، این پیام رسانده شد که پذیرش شرایط میانه روی دولت روحانی، نه به خاطر نفوذ این و آن بر رهبری بلکه آگاهانه و به خاطر حفظ مصالح نظام است.
نتیجه این که
دوره‌ی آینده (1396)  احتمالا دوره‌ی ساده‌ای برای پیروزی اتحاد اعتدال/اصلاحات/میانه‌روهای اصول‌گرا در انتخابات ریاست‌جمهوری است و البته بقای روحانی، نه پیروزی که تنها یک تداوم است که همه‌ی رؤسای دولت (در دوران پس از تثبیت نظام و سرکوب گروه‌های تروریستی مانند مجاهدین خلق) داشته‌اند.
با این حال، پایگاه رأی احمدی‌نژاد را در بخش بی‌طرفان سیاسی و محرومان را فقط خاتمی 76 و دولت زمان جنگ داشت و نمی‌توان این پایگاه رأی را نادیده گرفت. این خشم سرکوفته از بی‌صدایی در سال 1400 شعله خواهد کشید. به ویژه که بنیادگرایان، با انبوه رسانه‌ها و گردش مالی اما کمترین حضور در دولت نیز نیروهای به‌شدت تحریک‌شده ضد هرگونه شعار اعتدالی و اصلاحاتی خواهند بود.
همزمان، پایگاه سرکوب‌شده‌ی اصلاحات نیز در انتخابات آن سال، مطالباتی روزافزون خواهد داشت. نسل جوان تغییرخواه نیز مانند بنیادگرایان و محرومان، در امثال روحانی و قالیباف، به هیچ وجه صدای خود را نمی‌شنود. روحانی برای این گروه از مردم، تنها حفاظی است برای پیشگیری از سقوط در دره. همین. نگاه آنان به ارتفاعات آزادی اجتماعی و سیاسی است که ربطی به دولت مصلحت‌اندیش روحانی ندارد.
بنابراین
 این پایگاه‌های رأی، آماده‌ی رقابتی بسیار جدی و متعارض در سال  1400 هستند. کنترل چنین رقابتی، بسیار سخت خواهد بود مگر این که سیاست‌های پیش روی کشور در پنج سال آینده، از شدت این رویارویی که به احتمال زیاد به شدت قطبی خواهد بود، بکاهد. 

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین ب.ن سه‌شنبه 6 مهر 1395 ساعت 16:33

صادق جان، شخصا بردی برای هیچ طرف دعوا نمی بینم. برد اول و دومی که برای احمدی نژاد بر شمردی، در تضاد هستند. اپوزیسیون بودن و مطیع امر رهبر بودن، خیلی جمع شدنی نیستند. در جامعه ای که آینده سیاسی یک فرد نه به سابقه تاریخی اون که به تصمیم گیری های لحظه ای آنی حاکمیت بستگی داره، برد سومی که برای احمدی نژاد برشمردی، خیلی منطقی به نظر نمی رسه.
و در نهایت برد رهبری... فکر می کنم واژه مصلحت وقتی دلیل چیزی می شه، واقعا هر چیزی رو میشه ازش برداشت کرد! فقط مصلحت نبوده صادق جان. چنانچه شجونی از حرف رهبری برداشت کرده که الان مصلحت نیست احمدی نژاد سفر استانی بره، زمان تبلیغات انتخابات که شد، اون وقت می تونه و مصلحته که تبلیغات و سفر استانی اش رو شروع کنه!

می‌شه گفت در بازی‌های برد/برد، به اون معنای منطق صفر و یکی، برنده و بازنده نداریم و تضاد هم جزیی از ماجراست پس مواردی که اشاره کردی، مشکلی در استدلال من ایجاد نمی کنه. اما در مورد مصلحت که اشتباه می کنی. شکاف جدیه. در این دوره به احمدی‌نژاد اجازه داده نمی‌شه که بیاد.
گذشته از این ها، چیزی که بعد از نوشتن این متن متوجه شدم اینه که احمدی‌نژاد به شدت این افشا رو محکوم می‌کنه و کار خودش و دوستانش نمی‌دونه. معتقده کسانی این کارو کردن و انداختن تقصیر اون که رابطه‌شو با رهبری خراب کنن. اگر این طور باشه، وضعش بدتر هم هست چون دیگه هیچ امکان اتحادی براش نمی مونه. اصلاح طلب ها که ازش زخم خوردن و اصولگراها هم که دارن بهش زخم می زنن. احتمالا باید دوباره شاهد نبرد قالیباف/روحانی باشیم که نتیجه‌ش پیشاپیش معلومه. تا ببینیم برای 1400 چی می شه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد