پژوهش من

دموکراسی، مدرنیته و تحلیل اجتماعی

پژوهش من

دموکراسی، مدرنیته و تحلیل اجتماعی

۱۲- تاریخ مسلمانان و دموکراسی

دموکراسی و

                              

تجربه‌‌ی حقایق

 

 

                                                                                                                    

(۱۲)

  

پیشگفتار

تولد دموکراسی در یونان

تجربه ی دمکراتیک ، مرحله ای گذار

نظریه کلاسیک دمکراسی

نظریه رقابتی

اسطوره ی دموکراسی

دمکراسی کثرت گرایان و نظریه ی فرهنگی

دمکراسی سوسیالیستی و دمکراسی های متعهد

دمکراسی لیبرال و جهانی شدن

دمکراسی و حوزه عمومی

دمکراسی و پدیده ی دولت - ملت

نظری پراگماتیک به مدرنیته و جامعه ی دمکراتیک

گفتمان های دولت مردم سالار

بررسی دمکراتیزه شدن عملی

گذری بر کلیات نظری دمکراسی

الگوی جهانی دمکراسی

دمکراسی دینی

بنیانهای تفاوت

تاریخ مسلمانان و مساله ی دمکراسی

برخورد امام علی (ع ) و مساله ی قدرت و اقتدار

رابطه حکومت امام (ع ) با مردم

نگاهی دوباره

اراده ی برتر

منابع

 

تاریخ مسلمانان و مساله‌ی دموکراسی

به زعم برخی متفکران در تاریخ اسلام ،‌ ، پایه‌ای بر مردم سالاری نمی توان یافت   . بس از حکومت عدلِ دوران صدر اسلام ، بازگشت به شاهنشاهی ایران  آمیخته با سنت‌های عربی در اندیشه‌ی سیاسی و عمل حکومتهای داعیه‌دار اسلام آغاز گشت  . .  آنچه به عنوان تمدن اسلامی یاد می‌شود یادگار این دوران است و این شاید طنز روزگار باشد که حکومت‌های جوامع اسلامی موردِ نظرِ اکثریت قریب به اتفاق مذاهب اسلامی نبوده اند . . از سویی حکومت صدر اسلام نیز مبتنی بر احکام وحی بوده است نه مردم سالاری ، هر چند مقابل حکومت‌های آن تاریخ به مردم سالاری نزدیکتر بوده و می‌توان آنرا مرحله‌ای از گذر بشر به اندیشه‌ی تکامل عقل جمعی و احترام به رأی مردمان دانست  .

فاطمه مرنیسی ، جامعه‌شناس مراکشی می‌نویسد :

عقل و رأی به معنای استقلال فردی که نشان عمده‌ی دموکراسی غربی است با تاریخ اسلام آنقدر هم بیگانه نیست  . در تاریخ مسلمانان و اعراب ، جنبشها و اندیشمندانی بوده‌اند که در جهت تدوین و گسترش دموکراسی تلاش کرده‌اند و اینها بخش مهمی از تاریخ مسلمانان را تشکیل می‌دهند  . حتی امروز شاهد تلاش مردم در کشورهای اسلامی برای به دست آوردن دموکراسی هستیم  . .

هر چند این استدلال «مرنیسی» خیلی روشن به نظر نمی‌رسد و چنانکه گفتیم نباید اندیشیدن به اهمیت استقلال رأی یا عقلانیت یا هر چیز دیگر را به تنهایی پایه‌ی دموکراسی به حساب آورد  . بلکه تجربه‌ی دمکراتیک و تحول تجدد آمیز زندگی افراد جامعه و صورت‌بندی دموکراسی در این روند را با فکر دموکراسی خواهی و ساختار سیاسی دمکراتیک امروزین باید در آمیخت ، تا به دموکراسی رسید . اما گویا وی بیشتر  ، تجربه های امروزین  مسلمانان را که متأثر از غرب بوده است مدنظر داشته  ، زیرا در ادامه می‌آورد :

 "مشکل آنجاست که حاکمان و دولتهای جوامع اسلامی که دموکراسی را مانع و دشمن خود می‌پندارند با یکی کردن غرب ( به عنوان پدیده‌ای بیگانه و استعمارگر ) و دموکراسی ( به عنوان توطئه‌ی غربی ضد مسلمانان ) سعی می‌کنند ما را از دیدن و شناختن آنچه آرزوی تاریخی ماست یعنی مردم سالاری و زندگی آزاد و شرافتمندانه محروم کنند و آنرا پدیده‌ای بیگانه با فرهنگ و دین ما جلوه دهند  . درست در چنین شرایطی که بسیاری از مسلمانان در عین بیگانه دانستن مردم سالاری در آرزوی دسترسی به آن هستند ، آنان که با توسل به ضدیت با غرب سد توسعه‌ی دموکراسی در کشورهای اسلامی‌اند دشمنان خود آگاهی مردم باید خوانده شوند  . .

اگر اینان واقعاً ضد بیگانه و دشمن غرب‌اند چرا در زندگی روزمره خود از محصولات غربی استفاده می‌کنند  . در حالی که دموکراسی‌ست که موجد روش درست اندیشیدن و امکان رسیدن به زندگی شرافتمندانه و بروز خلاقیت‌ها و زمینه‌ی گسترش تکنولوژی می‌تواند باشد   “ ..

اما شاید در عین ستودن عشقِ این نویسنده‌ی مراکشی به دموکراسی  می توان متذکر شد که واقعاً دموکراسی‌ای که با پا نهادن به ساختار سیاسی یک کشور اینهمه فواید را عاید ملتی کند معجزه‌ای است پیغمبرانه و با وامداران سنت با وعده‌های پیامبرانه سخن گفتن  ، در افتادن به گفتمان ایشان و دور زدن آسیاب سنت برای پختن نان سرنوشت تکراری است  .

اگر ملتی توان تجربه‌ی مدرنیته  در کنار تجربه‌ی دمکراتیک را نداشته باشد ،  بر فرض که به ناگاه حاکمان آن اعلام حکومت مردم سالاری کنند ،  ، زندگی آزاد و شرافتمندانه نخواهد یافت بلکه برعکس   ، آزادی ، به سخن دکتر سروش شیری است در قفس که تا در بسته است ما مرثیه سرایان دوری‌اش هستیم و اگر قفس را بگشایند هر کدام به سویی خواهیم گریخت  . اندیشمند معاصر ، سید محمد خاتمی ، اعتقاد دارد : پس از فارابی چراغ اندیشه‌ی سیاسی در دنیای اسلام فرو مرد و دین و شاهنشاهی سازگار بلکه متکی به هم نمایانده شدند  و توجیه شرعی در سازگاری آنها ساز گشت  . بخصوص ایرانیان که با تکیه بر همبستگی قوی بر دستگاه عرب تبار خلیفگان چیرگی یافتند بساط سیاست ایرانی را دوباره درانداختند    .               

سنت قدیمی شاهان ایرانی مبتنی بر سلاله‌ی پاک شاهان با جا نشینی پیامبر و حکومت آسمانی پیوند داده شد و با گرز تدلیس و ارعاب  بر مغزهای استبداد زده‌ی خلایق کوفته شد تا تعارض دین و شاهنشاهی به فراموشی سپرده شود  . .

قدرت و قدرت‌مدار محور سرشت اجتماع پنداشته شدند و هر که به فکر اصلاح امور افتاد به تعویض اشخاص همت گماشت  . تفاوت فقه فقیهان که از جمله ،  ، آنرا باید در اختلاف بینش آنها  ( که قبلاً شکل گرفته است )  ریشه‌یابی کرد در یک چیز که کانون دانستن حاکم (شاه)  بر جامعه بود از میان رفت و بینش غالب دنیای اسلام همین شد و نتیجه این شد که تنها به دیندار شدن شاهان برای اصلاح امور جامعه همت گذارده شد و مردم فراموش شدند  . در این شرایط آیا جای طرح   مرد مسالاری  می‌توانست بماند؟

خودکامگی صورت طبیعی سیاست جامعه‌ی بشری پنداشته شد و شایسته‌ترین اصلاح آنکه حاکم شرع بر صدر قدرت نشیند   . بدیهی است در چنین شرایطی و با چنین پیشینه‌ای نمی‌توان نمونه‌ی دمکراتیک سراغ گرفت و جامعه‌های مسلمانان نه تنها آکنده از حاکمان خودکامه بلکه مردمی شد که در فضای مستبد پرور  ، به بیانی ، هر کدام  " دیکتاتوری جیبی " شدند و نه در ردای شهروندی که در ردای رعیتی زیستن آموختند  . . هر چند که در زمان علی (ع) : " کلکم راع و کلکم  مسوول عن رعیه " مطرح گشت بود ، بعدها کل مردم نه راع ،  که رعیت و گوسفند پنداشته شدند و حاکم ، راع و چوپان و مردم سالاری تعبیرِ گوسفند سالاری یافت   .

دستگاه خلافت با حاکمان موروثی‌اش و قوانین از بالا به پایین‌اش نمی‌توانست شمه‌ای از مردم سالاری داشته باشد  . تجربه‌ای از دموکراسی در این دوره به وجود نیامد  .  جریان ثقیفه نیز به دلایلی چند از جمله اینکه رأی‌گیری پنهانی و بدون حضور بسیاری از سران ( بر فرض بعید که  نماینده‌ی مردم  دانسته شوند ) بود وحتا بعد از  نتیج‌ه گیری  به اطلاع مردم رسید و حکومت  پیامبر و علی (ع) هم که با توجه به حجیت شرعی حکومت اصلح (  که شخص پیامبر یا امام است )  نمی‌توانند نمونه‌های مردم سالاری باشند ؛ چنانکه بعداً با شاهد آوردن از نهج‌البلاغه به عنوان گویاترین و معتبرترین سند دینی مسلمانان پس از قرآن واضحتر خواهد شد  . .

شاید بهتر باشد به جای گنجاندن حکومت وحیانی در صندوقچه‌ی دموکراسی ذهنی خویش ، سعی کنیم نیاز به تجربه‌ی دمکراتیک (  مانند بسیاری کشورهای دنیا  ) را پنهان نکرده و بدون پیشوند و پسوند ، با حضور مردمانی که اکثریت‌شان مسلمان‌اند این تجربه را سامان دهیم  .  آنگاه درباره‌ی شیوه‌ای جدید و آزمونی نو برای دموکرسی سخن‌هایی خواهیم داشت  .


نظرات 2 + ارسال نظر
یه دوست سه‌شنبه 18 مرداد 1384 ساعت 09:38 http://www.money4u.blogsky.com

سلام دوست عزیز ما برای کسب درآمد از اینترنت محیطی شفاف و ساده برایتان مهیا نموده ایم .....خسته نباشین ...مطالب جالب و جدیدی رو در مورد تنها راه(( قانونی ))کسب درآمد از اینترنت در (ایران ) توسط یک سایت فرهنگی و3شرکت بزرگ ایرانی باحمایت کلیه بانکهای سیستم طرح شتاب..... که موفق به راه اندازی سیستم بازاریابی شبکه ای جالبی شده اند....و شمامیتوانید از هر نظر به آن اطمینان داشته باشید ...را نوشته ام...... فرصتهای مناسب در زندگی به ندرت پیش میایند.....شانسی که شاید دیگر سراغ شما نیاید!!!!!! با بهترین آرزوها...
www.money4u.blogsky.com

مهدی یکشنبه 20 شهریور 1384 ساعت 16:20 http://:D

سلام.از مطالبی که نوشتی ممنون من که خیلی حال کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد